وقتی ما می گوییم “جهان ما یک قریه است”، این پدیده و معنی واقعی آن توسط هیچ شخصی به اندازه یک مرد هزاره قابل درک نیست. از آنجا که هزاره ها افرادی هستند که از روستاهای اصلی خود به گوشه و کنار جهان مهاجرت کرده اند، رابطه واقعی آنها هنوزهم با جهان اطراف شان پابرجااست و هزاره ها در هر گوشه ای از جهان با هویت، تاریخ، فرهنگ، جوامع و خانواده هایشان ارتباط دارند و آنها درک می کنند که جهان واقعا یک روستا است.
در سرزمین افغانستان سکه های قدیمی، معابد بودایی، آثار باستانی کوشانی ها و سایر آثار باستانی و تاریخی نشان می دهد که هزاره ها، هزارها سال پیش ساکنان اصلی این سرزمین بودند. محقق فرانسوی جیر فیر می گوید “هزاره ها ساکنان اصلی این سرزمین هستند” و در زمان اسکندر بزرگ در این سرزمین زندگی می کردند.
این سرزمین (افغانستان) قرن ها درگیر بحران ومشاجره ها بوده و جامعه هزاره قربانی اصلی این بحران بلند مدت می باشد. حدود دو و نیم قرن، جامعه هزاره توسط رژیم حاکم و متعصبان افراطی، نژادی و مذهبی که اهداف شان سرنگونی، تبعیض سیستماتیک و جرایم سازمان یافته بودند مورد هدف قرار گرفته است. حتی آثارهای باستانی، از جمله سکه ها، بیلبوردها، مجسمه ها و دیگر میراث های فرهنگی که منعکس کننده تاریخ، فرهنگ و تمدن این سرزمین و جامعه هزاره بوده اند، عمدا نابود و یا قاچاق شده اند.
در نتیجه این ظلم تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی و سیاسی، بیش از62 درصد از جامعه هزاره ها در دوران عبدالرحمن نابود شده اند و تقریبا نیمی از بازماندگان جامعه هزاره از سرزمین اصلی شان به مناطق مختلف جهان مهاجرت کرده اند، طوری که در حال حاضر جامعه هزارها شامل یک جامعه جهانی شده اند. مهاجرت و بیجاشدن جامعه هزاره در سراسر جهان یک پدیده بی سابقه وبی مانند جهانی است که در تاریخ معاصر جهان تکرار نشده است. هر بخشی از جهان، حضورجوامع هزاره را نشان می دهد که علت و تاریخ شروع آن افغانستان فعلی می باشد